در حاشیه انتصاب مهندسی شده روحانی: پاسخی به یک چپ رفرمیست شده رای دهنده و سبز بنفش شده

 

در پاسخ به یک چپ رفرمیست شده رای دهنده و یکی از رای دهندگان بنفش شده حامی روحانی که خطاب به کمونیستهای انقلابی که انتخابات را تحریم کرده بودند چنین گفته بود که:  «مشکل شما همان مشکل استبداد فکری است که خود را برتر از دهها میلیون می دانید. ...شما نمی توانید تصور کنید که آدمها مستقل از این و آن می توانند فکر کنند چون خودتان چنین هستید. اما ما خودمان تصمیم می گیریم چه کاری درست است. ما مثل شما ولی فقیه محور و شاه محور و... نیستیم. اراده داریم و فکر می کنیم و تصمیم می گیریم و عمل می کنیم...شما سقف افکارتان بیش از این بالا نمی رود که همه را نادان فرض کنید و معتقد به صغیر بودن عده ای و قیم بودن عده ای دیگر هستید یک دستگاه ارباب رعیتی.»

 


 *****************************

 

 


پاسخی مختصر به ایشان:

 

 

گفته اید که با رای دادن با جانتان بازی کرده اید و گویا «ما داريم با جانمان سنگ بناي آزادي را کار ميگذاريم.»

 


رای دادن بازی با جان هیچکس نیست! بنای آزادی با رفرم نظامی که قابل رفرم نیست و پروژه ی امنیتی "اصلاحاتش" در زمان خاتمی برای رفع بحران و سرکوب جنبش های توده ای کلید خورد، قابل ساختن نیست! همیشه این گونه آزادی ساختن ها مصالحش از طرف هیئت حاکمه ایران تهیه می شود. و سازندگانش حتی با نیت "خیر" عمله های بی ارده ای بیش نیستند! فراموش نکنید که در سال 88 پس از کشاندنتان به پای صندوق های رای زمانیکه در فردای انتخابات مهندسی شده به خیابان آمدید و به رهبری موسوی و کروبی با فریاد "رای من کو" لبیک گفتید چگونه با سیاست تسلیم طلبانه و مماشات گرایانه ی اسب تراوای همان رهبری ترمیم کنندگان حکومتی "کارتان برای ساختن آزادی" به مجرای مبارزه بین جناح های هیئت حامه جمهوری اسلامی اندخته شد. و به خانه رهسپارتان کردند.

 


 
و این دقیقا یک راهکار مهندسی شده پسا انتصاباتی برای پایان دادن به مبارزات خیابانی حول "رای من کو" برای حفظ کل نظام از طرف رهبری جنبش سبز (موسوی-کروبی) سال 88 بود!

 

 


 
خامنه ای ازتون دعوت کرد به خاطردفاع از کشور رای بدین( خامنه‌ای: "به خاطر دفاع از ایران در انتخابات شرکت کنید..."  او با یک شگرد سیاسی گفت : حضور مردم، "توطئه دشمنان" را خنثی می‌کند، و در یک "تغییر" موضع آشکار افزود: "ممکن است کسی به دلیلی نخواهد از نظام اسلامی حمایت کند، اما از کشورش که می‌خواهند حمایت کند." - خبرگزاری دانشجویان ایران -ایسنا- روز چهارشنبه ۲۲ خرداد (۱۲ژوئن). رفتید رای دادین. و به این خواست او لبیک گفتید!
صلاح کشوری که ملک چهار دونگ ولی فقیه است، به یک مفهوم واقعی یعنی اطاعت از روندی سیاسی، اقتصادی اجتماعی فرهنگی و نظامی-هسته ای که ولی فقیه در سر دارد...

 

 


با پیچاندن حقیقت و توجیه عملتان در حمایت از  ادامه ی سلطه ننگین این نظام تحت عنوان "ما داريم با جانمان سنگ بناي آزادي را کار ميگذاريم" نمی توانید خود را معرکه ای که آگاهانه در آن شرکت کردید برهانید.

 

 

 

 

بله خیلی از داخلی ها دنبال تیله دروغپردازانه و مشاطه گرایانه ی رهبر در دفاع از کشوری که به حکم ولی فقیه هیچیک از شهروندانش دخالتی در تصمصم گیری های کلان آن نباید داشته باشند، افتادند! چرا به یکباره این برای شما قابل مفهوم نیست؟! روشن است که الزایمر انتصاباتی طبق منافع محدود طبقاتی تان شما را به اینچنین انسان های بی اراده ی خود فریب و عوامفریبی تبدیل ساخته است

 

 

یک فوتبال گاوبندی شده نود دقیقه ای

 


رهبر به رفسنجای پاس داد، او آمد و رفت... رفسنجانی به روحانی و بلاخره کلید این انتصابات با پاس آخر جناح اصلاح طلب به ولی فقیه و مشارکت جناح اصولگرا در این خیمه شب بازی، شما رو درگیر یکی از انتصابات مهندسی شده بدون خونریزی نمود: راهبرد اصلی حاکم بر این انتصابات مهندسی شده این بود که بر خلاف تصور همگان ( حتی بر خلاف دیدگاه غالب راست رفرمسیتی بر جنبش کمونیستی ایران که مانع از آن شد که بتواند تحلیل مشخص صحیحی از اوضاع حاکم بر سیاست راهبردی این انتصابات ارائه دهد و به یک مفهوم واقعی آچمز شد!) نه اصولگرایان بلکه حسن روحانی به عنوان نماینده ترمیم کننده ی این نظام با آوردن جمعیت متوهم سبز بنفش شده طبقه خرده بورژوازی مرفه شهری مذبذب دو دل و قشر بورژوازی دلال تجار بازار و مشارکت نیروهای امنیتی- نظامی و سپاه پاسدارن و سران ارتش به پای صندوق های رای بر مشروعیت انتخابات مهندسی شده نظام، بیفزاید. و ناگفته روشن است که چنین هم شد...

 


اگر فهم این براتون مشکله این به یک مفهوم واقعی یعنی اعلام خجالتی شکست در مقابل رهبر! یعنی تسلیم خواست رهبر برای دفاع از کشور در یک آشتی ملی !

 

 


این دیدگاه که مشکل منتقدین را "استبدای فکر کردن" خواندن( از طرف هر که باشد) ریشه در برخوردهای لباس شخصی هایی که در دهه 60 زندانها را می چرخاندند و می گفتند که جمهوری اسلامی زاییده ی رای 90 در صد است و هزاران تن زندانیان سیاسی دگر اندیش انقالبی کمونیست و انقلابی غیر کمونیست را به "استبداد فکری" و "مخالف رای مردم" در زمان تاسیس جمهوری جهل و جنایت متهم کردند، شکنجه شان نمودند و اعدامشان کردند، دارد!

 


شما با تمسک و استفاده از برخوردهای لباس شخصی های امنیتی حکومتی نمی توانید از زیر پاسخ به نکاتی که در بالا مطرح کردم خود را رها گردانید. به جای انگ زدن، استفاده از شیوه های لباس شخصی های امنیتی که در سال 88 باتوم در ماتحت جوانان کردند، به آنان تجاوز جنسی نمودند و انگ و برچسب به شان زدند، و بحث را منحرف کردن پاسختان به نکاتی که در بالا از طرف من مطرح شده، چیست؟!

 


افرادی ( همچون شما -حامد صراف پور- و داریوش حسن زاده ووو) که با رای دادن و مشروعیت بخشیدن به این نظام خود را فدای عده ای ( اصلاحطلبان و اصولگرایان به عنوان دو بال نظام ننگین ج. ا. ) قاتل و جانی جوانان این ممکلت کردند، دیگر یک دمکرات نمی تواند باشد! حتی دیگر نمی توانند در مورد اینکه دمکرات کیست و چیست صاحب نظر باشید! عده ای پادو حکومتی هستید که دارید فکر و زندگی خود را وقف ادامه حیات ننگین یک نظام استبدادی دیکتاتوری می کنید. جنبش سبز طبقه متوسط متوهم با رای دادن به یک نظام استبدادی و دیکتاتوری خشن مذهبی به آن مشروعیت داد و خود را در یک برهه تاریخی سرنوشت ساز از صف 99 در صد اکثریت زحمتکشانی که اساسا در این انتصابات منافعی نمی دیدند که در آن شرکت کنند، جدا نمودید! و با بالائی ها همگرائی و تعامل نمودید.

 


بله روشن است که شما صغیر نیستید و با انتخابی آگاهانه در لبیک گفتن به ولی فقیه برای مشارکت در بیرون آوردن جمهوری اسلامی از بحران اقتصادی ، سیاسی و بین المللی که آنرا با استادی فریبکارانه چنین مطرح کرد که «ممکن است کسی به دلیلی نخواهد از نظام اسلامی حمایت کند، اما از کشورش که می‌خواهند حمایت کند.» شما را به پای صندوق آورد! نگویید صغیر نیستید، واقعا هستید، چون صغیر بودن ارتباطی با در ایران و خارج کشور بودن ، و سن و سال ندارد بلکه به دیدگاه سیاسی و دایره و وسعت اندیشه جنبش سبز شکست خورده ای که اینبار خود را به زیر بال و پر روحانی کشاند، ارتباط ناگسستنی دارد. گفتید که می خواهید رایتان که در انتصابات 88 دزدیده شد را با حمایت از روحانی پس بگیرید!  و سپس به عنوان ناجیان و عامل اصلی پیروزی روحانی، در خیابانها به رقص و پایکوبی پرداختید! غافل از آنکه با طلوع خورشید در فردای جشن و سرورتان شبه چاقوی قصابی قانون دولت روحانی بر سرتان سنگینی می کند!

 

 

 

شما با هیچ توجیهی نمی توانید حقیقت را بپیچانید و بگویید که "ولی فقیه محور و شاه محور" نیستید چون دقیقا شرکت امثال شما در رای دادن نشان داد که اتفاقا هستید، ولی برای ارضاع منافع حقیر طبقاتیتان دارید در روز روشن انتصابات، حاشا می کنید.

 

 

 

این نشان می دهد که با پادو شدن اصلاح طلبان حکومتی قدرت اندیشیدن از شما بنفشها سلب شده....

 

می گویید که ما بر خلاف تصیم خامنه ای که چشم بر انتصاب فرد دیگری بجز حسن روحانی را داشت، برای انتخاب روحانی به پای صندوق های رای رفتیم! اما این حقیقت ناگفته روشن است که خامنه ای "برای دفاع از کشور در مقابل خطر دشمنان" نظام و رژیمش شما را برای انتصاب روحانی فراخواند!  و دقیقا این فلسفه حاکم بر سیاست رهبردی انتصاب روحانی بود! می گویید که ما بر خلاف تصیم خامنه ای که چشم بر انتصاب فرد دیگری بجز حسن روحانی را داشت، برای انتخاب روحانی به پای صندوق های رای رفتیم! اما این حقیقت ناگفته روشن است که خامنه ای "برای دفاع از کشور در مقابل خطر دشمنان" نظام و رژیمش شما را برای انتصاب روحانی فراخواند!  و دقیقا این فلسفه حاکم بر سیاست رهبردی انتصاب روحانی بود! فکر نکنید شما خامنه ای و رزمی جمهوری اسلامی را با هر جناح و دسته اش را عقب راندید! این خامنه ای و رزیمش با مشارکت تمامی جناح ها (اصولگرا و اصلاحطلب) از جمله روحانی و رفسنجانی و خاتمی عارف و حداد عادل و جلیلی و قالیباف به همراه مهره های نیروهای امنیتی و نظامی (سپاه و ارتش) قشر متوسط مرفه شهری را به میدان بازی انتصابات شان کشاندند و به جلو صحنه آوردند! این مثل یک فوتبال گاوبندی شده از طرف تیم رژیم به کاپیتانی خامنه ای و درخشش بهترین بازیکنش روحانی بود! بیچاره که تیم ناپخته و جوان بدجوری باخت!

 


رای دهندگان به یک مفهوم واقعی در نهادینه کردن سیاست های اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی دولت آینده سهم دارند. و فردا نمی توانند بگویند که کی کی بود ما نبودیم! چون روحانی سیاستی را که بر میگزیند، بر آمده از خواستگاه ولی فقیه اش است و بس! و نه قشر متوسط متوهم جنبش سبزی که یک شبه بنفش شد!

 


خود روحانی هم با چماق قانون اساسی نظامی که به آن معتقد است، نظامی که حرف اول و آخرش را در مورد سیاستهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی را ولی نعمتش خواهد زد، بعد از "پیروزی" مهندسی شده اش گفته است:
"
تبعیت از قانون اصل بنیادین دولت آینده است" (خبرگذاری فارس 92/03/25 به نقل از ستاد انتخاباتی حس روحانی)

 


می بینید که چگونه پس از سوء استفاده چماق قانون اساسی جمهوری اسلامی یا را بر سرتان کوباندند.
حال می توانید در خانه بمانید و پشت کامپیوتر به خدمات شایسته در بیرون آوردن این نظام از بحران هر چه می خواهید در وصف عقب راندن خامنه ای و رژیمش بنویسید، ولی یک چیز را نمی توانید منکر شود:
با شاه کلید اصلاح طلبان و یا اصولگرایان دری برای اکثریت 99 درصدی ستمکش زحمتکشان، زنان، دانشجویان، روشنفکران و کارگران در ایران گشوده نمی شود.

 


من تحت هیچ عنوانی امیدوارم نیستم که شما و رای دهندگان طبقه متوسط ناراضی که به پادوهای این حکومت تبدیل شدند در یکی دو سال آینده به آش شله قلمکاری تند و تیزی که پختید همچون امروز افتخار کنید! و ناگفته روشن است که بزودی در عدم تغییر اوضاع حاکم فغان خواهید زد: روحانی، روحانی رای منو پس بده!

 



این آش نذریتان خیلی خیلی شور است... و از آن خودتان.... را ه ما برای سرنگونی این نظام با اتکاء به زحمتکشان و بدون دخالت بیگانه گان و با اتکاء به خودمان ادامه دارد.....

 

 

 

 

 

ملتی که روشنفکرانش به پادو های مصلحت اندیشان حکومتی همچون روحانی، رفسنجانی، خاتمی و موسوی و کروبی، و در راسش خامنه ای تبدیل شوند محکوم به تکرار اشتباهات گذشته اند!

 

 


برای یادآوری تاریخی :

 


ستاد روحانی اعلام کرد در واقع بنفش همون سبزه که باتوم خورده و کبود شده ...

 

 


روحانی غلط کرد و گه خورده .... موقع مبارزات سال 88 می گفتند فتنه گران.... حالا می خوان جونای متوهم رو بکشونن پای صندوق خامنه ای می گن باتوم خورده بنفش شده... همون باتومی که در کهریزک کردند توی ماتحت جونا که دیگه جسارت نکنن برای عدالت و برابری دادخواهی کنند!
طرفداران روحانی یادشون نرفته(فقط برای مدت کوتاهی الزایمر انتصاباتی گرفتند!) که باتومو کردند در ماتحت جوونا، به آنها تجاوز جنسی نمودند، خس و خاشاکشان نامیدند ووو... این بنفش آغشته به پوست، گوشت و خون سرخ جووناست.... ننگ و نفرت بر بنفش روحانیون!

 

 

نه به انتصابات فرمایشی و آری به انقلاب کمونیستی!

 

 

چاره کار کماکان انقلاب اجتماعی رادیکال برای بوجود آوردن یک جامعه نوین سوسیالیستی به رهبری حزب پیشتاز طبقه کارگر است

 

 


برهان عظیمی

 

 

 

بيست و پنجم خرداد ۱۳۹۲ برابر با پانزدهم ژوئن ۲۰۱۳

 

 

 

موخره: یک نکته کناری در مورد پیروزی مهندسی شده ی حسن روحانی:

 


سبک پیشبرد وظایف کاندیداتوری ریاست جمهوری روحانی از طرف ستاد انتخاتیش، به طور نسبی تا حد زیادی کپی برداری از رقابت های ریاست جمهوری در آمریکا بود! اگر به برخوردهای ستاد روحانی در هر مرحله از مناظره های در رقابت هایی که با شرکت ۸ و بعد ۶ نفر کاندیداها در شبکه صدا پخش مستقیم می شد توجه کنیم! دقیقا می بینیم که ستاد روحانی ویدیوئی را فورا بعد از هر پخش مستقیم از هر مناظره تهیه می کرد، مصاجبه مطبوعاتی با شرکت خبرنگاران و رسانه ها ترتیب می داد و نظراتش را در مورد آنچه که دیگر رقبایش در آهر مناظره شب قبل گفته بودند را بیان میکرد و آصحبت هایشان را به چالش می کشید.

 


این راهکار از طرف هیچیک از کاندیداهای ریاست جمهوری اصولگرا به مرحله اجرا در نیامد! و نمی توانست هم بیاید! چون بر متن سیاست راهبردی انتصابات ریاست جمهوری سال 1392 قصدشان رئیس جمهور شدن نبود! می داتسنتد قرار است روحانی آنها را "شکست دهد" (!) برای همین گاف های سیاسی، اقتصادی و حتی هسته ای شان بارها از طرف ستاد انتخاباتی روحانی همچون ستاد انتخاباتی اوباما در جلو چشم "مردم" (بخوان سبز جنبش بنفش شده) به چالش گرفته شد. این راهکار تبلیغاتی در دامن زدن به توهم در میان طبقه متوسطی مذبذب و دو دلی خرده بورژوازی که در سال 88 خود را به چشم انداز و دیدگاه سبز رفرمیستی مسلح کرده بود اما هنوز تا چند روز قبل از انتخابات 1392 تصمیم قطعی برای رای دادن به روحانی نداشتند، برای تغییر تصمیمشان در حمایت از روحانی، تاثیر به سزایی داشت.

 

 

اگر اوباما با شعار "تغییر" یا چنج توانست طبقات متوسط شهری را به پای صندوق های رای آورد. تا نشان دهد که نه منافع مردم اکثریت طبقه زحمتکش کارگر ستم دیده و استثمار شده و نه حتی منافع طبقه متوسط شهری ( خرده بورژوازی، از جمله بخشی عظیمی از جنبش اوس یا وال استریت که متوهمانه به زیر بال و پر رهبری اوباما رفت، و جنبششان را به ناکامی و شکست کشاند) اساسا برای هیئت حاکمه آمریکا مهم نیست، و به هیچ تغییری برای عوض کردن شرایط زندگی این طبقه معتقد نیست. بلکه آنچه را که اساسا به عنوان "تغییر" در سر دارد منافع استراتژیک طبقه سرمایه دار-امپرالیست آمریکا است. منافعی با الزامات و محدودیت های ناشی از شرایط حاکم جهانی ( که با وجود بوجود آمدن کانون های دیگر چالشگری همچون اتحادیه اروپا و امپریالیسم روس و سربلند کردن قدرت اقصادی سرمایه داری چین ، امپریالیسم امریکا را با الزاماتو محدودیت های نوینی روبو ساخته است) ارتباط ناگسستنی دارد.  و الزامات چالشگرانه نوینی در عرصه بین المللی در تعیین اولیتهای سیاسی، اقتصادی نظامی و اجتماعی هم در عرصه ملی و بویژه برای حفظ رهبری کننده هژمونیک و استیلای در عرصه جهانی، دولت امریکا نقش تعیین کننده دارد.  بنا بر این ناگفته روشن است که در آمریکا نیز "انتخابات" به یک مفهوم واقعی یک انتصاب مهندسی شده است. و در واقع انتصاب فردی است به عنوان سخنگوی جناح های مختلق هیئت حاکمه آمریکا!


انتصابات مهندسی شده مختص جامعه آمریکا و دیگر کشورهای امپریالیستی غرب نیست. در ایران سالهاست به درستی در این مورد بحث های صحیحی از طرف بخش زیادی از جریانات منتسب به جنبش کمونیستی دامن زده شده است. اما شوربختانه بخشی از همین جنبش "کمونیستی"  نسبت به "دمکراسی" انتخاباتی سالهاست به علت غالب بودن دیدگاه راست ریویزیونیستی-رفرمیستی متوهمانه  دست به گریبان تشبثات ضد کمونیسم می باشد!

 

 

جمهوری اسلامی با الزامات نوینی در عرصه جهانی که نقش تعیین کتتده و به سزائی در شکل گیری روند تضادها اساسی و الولیت های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد، روبرو گشته است.


از دید منافع هیئت حاکمه جمهوری اسلامی انتصاب مهندسی شده حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور، به یک مفهوم واقعی کلید "حل" بحرانی ملی و جهانی عمیقی است که نظامشان با آن روبروست!

 

 

 

روحانی به عنوان رئیس جمهور نقش سخنگوی هیئت حاکمه ایران به عهده خواهد گرفت. او قرا است در اتوبوس هیئت حاکمه ی ایران پشت سر ولی فقیه که فرمانش را دست دارد، بنشیند.   

 

 

 

روحانی نیز از سیاست سرکوب آزادی و حق دمکراتیک، اجرای خشن استبداد دینی علیه زنان ، دانشجویان، روشنفکران مترقی مخالف نظام و خاصه طبقه کارگر-پرولتاریا و در عین حال پشت کردن به سبزهای بنفش شده، اما در شرایط کاملا متفاوت از شرایطی که هیئت حاکمه آمریکا با آن روبروست، در عرصه داخلی و در شرایط انزوا در عرصه جهانی، تبعیت می کند و خواهد کرد. بنا بر این برای بخشی از سبزهای بنفش شده راه گریزی جز تصادف با دیوار حقیقت عینی و ریختن توهمش وجود ندارد.  و بزودی شاهد نا امیدی، داد و فغان سر دادن هایی همچون "روحانی، روحانی ...رای منو پس بده" برایش متصور نیست و نخواهد بود.


اما برای زنان زحمتکش تحت حکومتی ضد زن مردسالارانه، دانشجویان مبارزه انقلابی، روشنفکران مترقی و اکثریت طبقه کارگر ستمکش و استثمار شونده هیچ راهکاری بجز انقلاب اجتماعی رادیکال برای ایجاد جامعه ای نوین جامعه ای نوین فارغ از ستم و استثمار فرد از فرد به رهبری یک حزب پیشتاز محبوب تودها و مسلح به آخرین دستاوردهای علمی از تجارب شکست و دستاورهای عظیمی جنبش کمونیستی بین المللی متصور نمی تواند باشد.